همه راه‌ها به قم ختم مي‌شود

قم ملجا سياسيون است. سياستمداران از هر كوي و برزن بلند مي‌شوند و به اين شهر مي‌روند و با زعماي آن ديدار مي‌كنند تا از يك سو تشرع خود را به رخ بكشند و از ديگر سو با قدرتمندترين و قديمي ترين نهاد ذي‌نفوذ در ايران مرتبط شوند. قبول درخواست ديدار آنان از سوي فقيهان عالي‌رتبه همواره نشاني بر تاييد به تصوير كشيده مي‌شود. اين آمد و شدها فقط خاص دوران كنوني نيست، بلكه در رژيم‌هاي گذشته هم تكرار و در رسانه ها منتشر و تحليل مي شد. داستان سفر سياسيون به قم، داستان دنباله‌داري است كه گاهي حتي غيرمذهبي‌ها را هم در خود جاي مي‌دهد و آنان نيز در برابر علماي مذهبي با كمال ادب مي‌ايستند و اداي احترام مي‌كنند. كافي است تا سري به عقب بچرخانيم تا ببينيم دست‌بوسي حاكمان پهلوي، قاجاريه و صفويه را در محضر فقهاي بزرگ شيعي.

اينگونه بود كه ديروز كانديدايي به قم رفت و حاميانش در بوق و كرنا كردند و قبول جلسه ديدار از سوي مراجع را مهر تاييد قلمداد كردند؛ چراكه مدتي است برخي از دولتمردان كنوني خواهان حضور در آستان عالمان ديني بزرگ قم هستند، اما آنان زياد تمايلي به آن ندارند و در بيوت بسته است. اما با اين حال چند روز از ديدار ميرحسين موسوي با آيات عظام نگذشته بود كه آيت‌الله العظمي ناصر مكارم شيرازي از مهمترين تريبون مرجعيت؛ يعني بر سر درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم نگذاشت تا رسانه‌ها ماهي خود را از آب ‌گل‌آلود بگيرند. ايشان به صراحت با اشاره به دیدار اخیر میرحسین موسوی با مراجع تقلید گفت: « مردم باید در انتخاب‌ کاندیداها دقت داشته باشند و بدانند که ما شخص خاصی را معرفی نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. امیدواریم برخی مسائلی را که در برخی جراید در این‌باره نوشته شده‌ اصلاح شود. »

***

اگرچه علماي ارشد عادت به اظهارنظر صريح درباره كانديداها و سياستمداران ندارند، اما سياسيون برخلاف آنان سعي مي‌كنند، نزديكي خود را بيش از اندازه واقعي آن با حوزويان علني ‌كنند.

داستان اين ديدارها را از سال‌هاي گذشته دنبال مي‌كنيم: اعضاي ارشد حزب موتلفه در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري دوره هفتم به قم رفتند و سراغ دفتر جامعه مدرسين حوزه علميه قم را گرفتند. آنان شنيده بودند كه قرار است «ميرحسين موسوي» نخست‌وزير دوران جنگ كه گرايش‌هاي چپگراي راديكال داشت، كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري ‌شود. آنان آمدند تا فضا را براي رقباي چپگراي خود تنگ كنند و حضور ميرحسين موسوي را در انتخابات با مشكل‌هايي روبه‌رو كنند، اما اندكي از جلسه حزبي در تشكيلات حوزوي جامعه مدرسين نگذشته بود كه خبر آمد «علي‌اكبر ناطق‌نوري» كانديداي راستگريان است و «سيدمحمد خاتمي» نامزد چپگرايان. بار ديگر حزبي‌‌ها به دامان روحانيون قمي بازگشتند و از آنان استمداد كردند كه ناطق را «اصلح» بناميد. پس از كش و قوس‌هايي فراوان، اينچنين نيز شد، اما گروه‌هاي چپگرا هم «قم» را در معادلات تبليغاتي «محمد خاتمي» گنجاندند و در روزهاي آغازين معرفي اين كانديدا، در «مسجد اعظم قم» حضور يافتند و بر طبل دفاع از خاتمي كوبيدند. خاتمي هم فقط با برخي مراجع نزديك و دوست ديدار نكرد، بلكه به سراغ منتقدان نيز رفت و حتي با «جامعه مدرسين حوزه عليمه قم» -تشكل‌ حامي جدي ناطق‌نوري- ديدار كرد. از سوي ديگر ستادهاي انتخاباتي محمد خاتمي در قم ماموريتي ويژه داشتند؛ ماموريتي در سايه دفتر تبليغات حوزه علميه قم. ستاد انتخاباتي خاتمي سازماندهي روحانيون براي اعزام آنان به شهرهاي مختلف را در برنامه‌ خود گنجاند. روحانيون اعزامي، جزواتي را براي خنثي كردن ادعاهاي منتقدان به همراه داشتند. چراكه منتقدان، خاتمي را به برخورداري از تفكرات غيرمذهبي و غيرانقلابي متهم مي‌كردند. اين روحانيون اگرچه در ظاهر براي تبليغ و روضه‌خواني به شهرهاي كوچك و بزرگ مي‌رفتند، اما فرصت خوبي را نيز براي تبليغ كانديداهاي متبوع‌شان مهيا مي‌ساختند. ارتباط سينه به سينه و شفاهي روحانيون با مردم به ويژه در شهرهاي كوچك و روستاها توانايي و تاثيري بر توده مردم مي‌گذاشت و لااقل ادعاهاي برخي روحانيون راستگرا را در هجمه عليه خاتمي خنثي مي‌كرد. روزنامه «سلام» به عنوان ارگان ستاد انتخاباتي محمد خاتمي هم سعي بر اين داشت تا فضاي حاكم بر جامعه را بشكند و بگويد تنها «ناطق» كانديداي مورد علاقه مراجع و حوزه علميه قم نيست، بلكه خاتمي هم ارتباط عميقي با مراكز حوزوي و مذهبي دارد و علماي ارشدي هم هستند كه او را كانديداي اصلح مي‌دانند.

با روي كار آمدن «سيدمحمد خاتمي» رقبا همچنان به شگرد تهاجمي خود براي فاصله‌اندازي ميان خاتمي و دولتش با قم و مراكز ديني ادامه دادند. اگرچه مراجع تقليد و علماي ارشد قم سكوت اختيار كرده بودند و حاضر به دخالت در اين اختلافات سياسي نبودند، اما طلبه‌هاي راديكال در اين مسير گام برمي‌داشتند تا قم را در جبهه مخالف دولت محمد خاتمي قرار دهند. اعتراضات به سخنان آيت‌الله منتظري در پاييز 76، تحصن عليه طرح يك كاريكاتوريست‌، اعتراض و جمع‌آوري تومار عليه دو وزير دولت خاتمي يعني عطاءالله مهاجراني و عبدالله نوري، راهپيمايي عليه كف و سوت هواداران خاتمي در ميتينگ دوم خرداد 77 و هر اتفاق كوچك و بزرگي اين بهانه را به مخالفان خاتمي مي‌داد تا تجمعي را در قم برگزار كنند و جبهه ضدخاتمي قم را در معرض ديد عموم، فربه و بزرگ جلوه دهند.

از سوي ديگر جامعه مدرسين حوزه علميه قم به عنوان تشكلي سياسي-حوزوي نيز اگرچه در اين تجمعات و اعتراضات سهيم نبود، اما حضور آنان در اين جبهه رخ‌نمايي مي‌كرد. به گونه‌اي كه سخنراني هاشم آقاجري در همدان در مراسم بزرگداشت «علي شريعتي» واكنش‌هايي را نه تنها براي سخنران در پي داشت، بلكه سازمان مجاهدين انقلاب و حتي دولت را نيز با بي‌مهري برخي تشكل‌هاي روحاني و عالمان ديني همراه كرد. جامعه مدرسين با نظر اكثريت شوراي مركزي، سازمان مجاهدين انقلاب را «نامشروع» دانست و «فاكر» عضو شوراي مركزي اين تشكل اين اقدام را همانند راي اين مجموعه سياسي به خلع آيت‌الله شريعتمداري از مرجعيت توصيف كرد. از آن سوي، شوراي عالي حوزه علميه قم كه منتخب جامعه مدرسين هستند نيز در اين باره به «محمد خاتمي» رئيس‌جمهور وقت هشدار داد. آيت‌الله رضا استادي از اعضاي جامعه مدرسين و رئيس شوراي‌عالي حوزه علميه قم در نامه‌اي به خاتمي نوشت: «توهين به مقدسات ديني مردم، مصداق آزاد انديشي و بحث روشنگرانه نيست و بايد با آن قاطعانه برخورد كرد. تعابير به كار رفته در صحبت‌هاي آقاي آقاجري در توهين به روحانيت به طوري صريح است كه قابل تحمل از سوي هيچ مسلمان متعهدي نيست.»

محمد خاتمي هم در ايام رياست‌جمهوري خود نه‌تنها خود به ديدار مراجع مي‌رفت، بلكه مشاوراني همچون محمدرضا توسلي، امام‌جماراني، مرحوم محمد عبايي‌خراساني، سراج‌الدين موسوي و رسول منتجب‌نيا در تعامل با حوزويان و مراجع، او را ياري مي‌رساندند. در همان روزهايي كه لوايح دوقلوي رئيس‌جمهور راهي مجلس شده بود و مرحوم آيت‌الله علي مشكيني، دبير وقت جامعه مدرسين و رئيس آن زمان مجلس خبرگان در نمازجمعه قم اين لوايح را اقدامات جنجال‌آفرين ناميد و گفت: «ارائه آنها به مصلحت كشور نبود»، رئيس‌جمهور وقت محمدعلي ابطحي معاون حقوقي به همراه توسلي و امام‌جماراني مشاوران امور روحانيون رياست‌جمهوري را به قم ‌فرستاد تا با هفت مرجع تقليد؛ آيات عظام وحيد خراساني، صافي گلپايگاني، فاضل لنكراني، شبيري زنجاني، موسوي‌اردبيلي، مكارم شيرازي و يوسف صانعي ديدار كنند. خاتمي سعي كرد با تمسك به تعامل با شخصيت‌هاي مذهبي ساكن قم دو لايحه خود را در مجلس مصوب كند تا مقدمات تصويب اين لوايح در شوراي نگهبان هم فراهم شود، چرا كه اگر مراجع با اين لوايح يعني حذف نظارت استصوابي شوراي نگهبان و تبيين اختيارات رياست‌جمهوري موافقت مي‌كردند رد آن از سوي شوراي نگهبان دشوار مي‌شد، البته اين شگرد به دليل عدم تاييد آشكار مراجع به بن‌بست خورد و اين لوايح از سوي شوراي نگهبان رد شد.

اين روال سفر و ارتباط با قم از سوي مهدي كروبي، رئيس اسبق مجلس و دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز هم بيش از خاتمي پيگيري مي‌شد. او حتي سعي كرده است كه همچون علماي قم منش حوزوي را در قم به تصوير بكشد. دفتر كروبي در قم نشاني از بيوت روحانيون ارشد دارد و اين دفتر در قامت دفاتر احزاب عمل نكرده است، اگرچه سياسيون اصلاح‌طلب در اين منزل آمد و شد دارند. اين دفتر در همان زماني كه كروبي رئيس‌مجلس بود يا دبيركل مجمع روحانيون يا اكنون كه دبيركل حزب اعتماد ملي است، بيشتر به اموري همچون مراسم روضه‌خواني در ايام سوگواري مذهبي، دادن شهريه به روحانيون و گعده‌هاي طلبگي اختصاص دارد و ارتباط‌دهنده كروبي با بيوت مراجع است. «مهدي كروبي» ، دبيركل اعتمادملي هم در دهمين سالگرد دوم خرداد در سال 86 درباره روابطش با حوزه مي‌گويد: «در جريان اصلاح‌طلبان تنها كسي كه با حوزه‌ها ارتباط خود را مداوم حفظ كرد، من بودم و سنتي‌ترين مراجع نيز از من بارها حمايت كرده‌اند. ما به دوستان بارها گفته‌ايم كه بايد مراجع و محافل مذهبي را نگه داريم. من بارها تذكر داده‌ام كه قم مهم است.»

اكبر هاشمي رفسنجاني، ديگر سياستمدار و مهره كليدي جمهوري اسلامي ايران نيز از شهر قم غافل نيست و هر ساله در اجتماع روحانيون در دفتر تبليغات اسلامي در آستانه ايام محرم و صفر حاضر مي‌شود و در زمان اعزام اين روحانيون به سراسر كشور در ميان آنان سخنراني مي‌كند و دغدغه‌هاي خود را با آنان در ميان مي‌گذارد.

او به دليل رفاقت‌هايي از جنس طلبگي با علماي ارشد قم پيوند عميقي را با آنان برقرار كرده است. كتاب «تفسير قرآن» هاشمي او را فقط در قد و قامت يك سياستمدار در برابر حوزويان به نمايش نمي‌گذارد، بلكه او را از جنس آنان به تصوير مي‌كشد.

هاشمي رفسنجاني علاقه‌مند بود كه به قم بازگردد و بار ديگر همچون ايام جواني اين شهر را موطن خود سازد، اما رياست او بر مجمع تشخيص مصلحت نظام مانع اين امر شد. به هر حال دوستان او در قم  بروبيايي دارند و او هم به ديد و بازديد هر از چندگاهي خود با آنان دلخوش كرده است. البته انتخابات رياست‌جمهوري گذشته، فضاي قم را براي او تنگ كرده بود كه هم‌لباس او يعني «محمدتقي مصباح‌يزدي» بارها و آشكارا به مخالفت با ديدگاه‌هاي او پرداخت و هواداران مصباح نيز در مراسم بزرگداشتي به مناسبت 15 خرداد در مسجد اعظم قم در برابر هاشمي ايستادند و او را به پاسخگويي فرا‌خواندند؛ مراسمي كه با تنش‌هاي فراوان، نيمه‌كاره پايان يافت. لذا هاشمي از همان آغاز انتخابات رياست‌جمهوري به ويژه در دور دوم از اين مساله آگاه شده بود كه در 31 خرداد 84 حسن روحاني، يار و همفكر او به قم رفت و با مراجع تقليد ديدار كرد. با اين حال اين تلطيف فضاي قم به نفع هاشمي از سوي حسن روحاني و حمايت آشكار برخي از روحانيون ارشد همچون جمعي از اعضاي جامعه مدرسين از او نيز نتوانست نتيجه انتخابات را به‌گونه‌اي ديگر رقم زند و احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران شد. اما هاشمي سعي كرد كه از ارتباط با قم همچنان سود جويد، به‌گونه‌اي كه پس از ايجاد تنش در مراسم سخنراني او در قم، تمامي روحانيون ارشد يك‌صدا اين مساله را محكوم كردند و جامعه مدرسين و شوراي عالي حوزه با وجود عضويت آيت‌ الله مصباح يزدي در اين دو مجموعه در اين راه قدم برداشتند. البته پس از اين مساله، مصباح يزدي منكر اطلاع خود از بيانيه محكوميت اين دو نهاد حوزوي شد. از ديگر سوي، هاشمي در حالي كه گلايه‌هايي از محمود احمدي‌نژاد به دليل صدور مجوز حضور زنان در ورزشگاه‌ها وجود داشت، به قم رفت و توانست با تمامي مراجع تقليد به جز آيت‌الله منتظري ديدار كند و در عالم طلبگي دردل‌هاي خود را با آنان بگويد و اين چنين بود كه آنان نيز گوشه‌اي از گلايه‌هاي خود را براي او بيان كردند.  اين ديدار در برابر ديدار رئيس‌جمهور، قدرتمندتر و گسترده‌تر به نظر مي‌رسيد.

اما فقط شخصيت‌‌هاي متنفذ سياسي و دولتمردان نيستند كه گوشه‌چشمي به قم دارند و ديدار با علماي مذهبي را در برنامه‌هاي خود مي‌گنجانند، بلكه فعالان حزبي نيز اين رويه را طي مي‌كنند و گاهي حتي تشكل‌هاي دانشجويي همچون دفتر تحكيم وحدت هم به قم مي‌روند تا به علما بگويند از رفتار فلان دولتمرد يا نهاد خاصي ناراضي هستند و استمداد مي‌طلبند.

جبهه مشاركت به عنوان حزبي كه حرف و حديث فراواني نسبت به عملكردش در ميان حوزويان شنيده مي‌شود، هم همچون سايرين رفتار مي‌كند، بدين‌ترتيب بود كه اعضاي شوراي مركزي اين حزب به همراه دفتر سياسي در اواخر مهر 81 به قم رفتند و راهي بيوت علما شدند. ديدار اكثر اعضاي ارشد اين تشكل به همراه دبيركل وقت با مراجع تقليدي همچون آيات عظام منتظري، مكارم شيرازي، شبيري زنجاني، موسوي اردبيلي، صانعي، معرفت، جناتي و آيت‌الله آملي و همچنين برگزاري جلسه پرسش و پاسخ در دفتر مجمع مدرسين و محققين با حضور طلبه‌ها و روحانيون نمونه‌اي از تلاش اين تشكل براي ارتباط با حوزويان بود. سال 85 هم دبيركل وقت يعني محمدرضا خاتمي نيز در ايام نوروز به قم رفت و به حضور چندين تن از مراجع تقليد شرف‌ياب شد. از سوي ديگر نهضت آزادي يكي از احزاب اپوزيسيون جمهوري اسلامي هم با وجود اينكه جريان‌هاي سنتي حوزوي، منتقد جدي آنان هستند، اما هر ساله پس از برگزاري مراسم بزرگداشت مهدي بازرگان، دبيركل فقيد اين تشكل بر سر مزار او در قم، به بيت آيت‌الله منتظري مي‌روند و با او گفت‌وگو مي‌كنند.

حزب موتلفه اسلامي هم  در آستانه انتخابات خبرگان رهبري اخير، اجلاس دبيران استان‌هاي خود را در قم برگزار كرد و اعضاي ارشد اين حزب يك هفته تمام، حضور در قم را به تهران‌ رفتن ترجيح دادند. آنان با اكثر مراجع تقليد ديدار كردند و علماي ارشد را نيز در برنامه ملاقات‌هاي خود قرار دادند. خوش و بش با آيات عظام مكارم شيرازي، فاضل لنكراني، صافي گلپايگاني، بهجت، موسوي اردبيلي، صانعي، نوري همداني، علوي گرگاني و همچنين آقاي حسيني بوشهري مدير حوزه علميه قم، آقاي شهرستاني نماينده آيت‌الله‌العظمي سيستاني در ايران، آيت‌الله مسعودي خميني توليت آستانه حضرت معصومه(س)، آيت‌الله وافي توليت مسجد جمكران و حضرات آيات مرحوم علي مشكيني، رضا استادي، سيداحمد خاتمي و محمد يزدي اعضاي ارشد جامعه مدرسين و نيز حضرات آيات جوادي آملي و مصباح‌يزدي نشان از توسعه ارتباط اين حزب سياسي و قديمي با مراكز حوزوي و بيت مراجع داشته و دارد. موتلفه‌اي‌ها در ديدار با اين علماي ارشد البته دست خالي نيز از بيوت آنان خارج نشدند كه مراجع تقليد و عالمان ديني هم ‌زبان به تقدير از اين حزب گشودند. مرحوم آيت‌الله العظمي فاضل لنكراني در اين ديدار گفته بود: «حزب موتلفه اسلامي در پيروزي انقلاب نقش موثري ايفا كرد.» همچنين آيت‌الله العظمي موسوي‌اردبيلي به‌گونه‌اي ديگر اين مطلب را بيان كرده: «موتلفه اسلامي سابقه كار ممتد خدمت به انقلاب دارد.» آيت‌الله مسعودي خميني هم در اين‌باره گفته بود: «حزب موتلفه اسلامي خط فكري اسلام را دنبال مي‌كند.» اين اظهارات گويي در پي عملكرد قابل قبول حزب موتلفه مطرح مي‌شد؛ حزبي كه دبيركل آن از تدوين سياست‌هاي حزبي در قم به افتخار ياد مي‌كرد؛ حزبي كه بنابر اعتقاد بزرگان آن: «يك جريان فكري و عقيدتي وابسته به حوزه و روحانيت است.»

به هر حال تكاپوي احزاب و فعالان سياسي براي سفر به قم پايان‌پذير نبوده و نيست و مي توان حضور آنان را در قم تحليل كرد و به تجزيه و تحليل آن پرداخت.