گفت‌وگو با آيت‌الله سيدرضي شيرازي، ذريه ميرزاي شيرازي

سلطنت را به ميرزا پيشنهاد دادند؛ اما نپذيرفت

 

«سيدرضي شيرازي، فرزند آقاميرزامحمدحسن شيرازي؛ فرزند مرحوم ميرزاعلي آقاي شيرازي – فرزند ميرزاي بزرگ» اينگونه خود را معرفي مي‌كند. با يك تماس كوتاه تلفني كه خود او پاسخگوي من بود؛ روز دوشنبه 9 صبح، پس از پايان تدريس او به منزلش رفتم. منزلي در «يوسف‌آباد» كه از 43 سال پيش، در آن سكني گزيده است. چندقدمي پايين‌تر، «مسجد شفاء» از آن اوست. در تمامي لحظات گفت‌وگو، ساده و آرام پاسخ مي‌داد، اما هر سخني، با زنگ تلفن قطع و آيت‌الله مشغول پاسخ مي‌شد: استخاره مي‌گرفت، سوالات شرعي را جواب مي‌داد، مردم از او استمداد مي‌كردند و مي‌گفت: من كاره‌اي نيستم! با هيچ كس ارتباطي ندارم! در كنار پاسخ، مي‌خنديد تا رنجشي پيش نيايد... فردي هم وجوهات آورده بود تا آيت‌الله بپذيرد و به مراجع تقليد تحويل دهد. اما تمامي اين قطع‌شدن‌هاي گفت‌وگو، خسته‌كننده نبود؛ چراكه يك عالم ديني، به معناي واقعي آن در برابر ديدگانم نشسته بود؛ نه از اندروني و بيروني خبري بود و نه از مسائل اجرايي و دولتي؛ به قول خودش: «ما يا در منزل هستيم، يا در مسجد.» از او درباره نكات مبهم زندگي «ميرزاي شيرازي» پرسيدم و رابطه ايشان با سياست و دلايل همراهي نكردن با «سيدجمال اسدآبادي» را جويا شدم. آيت‌الله به روشني و صراحت پاسخ مي‌داد و من با رغبت تمام به سخنانش گوش فرا مي‌دادم و پي در پي سوالاتم را مي‌پرسيدم...

ادامه نوشته

گفت‌وگويي با موسي‌نجفي درباره ميرزاي شيرازي

ميرزا «برانداز» بود

 

رفتارشناسي سياسي ميرزاي‌شيرازي در اتاق رئيس پژوهشكده علوم سياسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي باب مباحثه را باز كرد. آن سوي منازعه، «دكتر موسي نجفي» نشسته بود. او در رفتار سياسي ميرزاي شيرازي نگاه «براندازانه» مي‌بيند و او را آغازگر اين مسير توصيف مي‌كند. نجفي كه بر كرسي رياست گروه دكتراي علوم سياسي با گرايش مسائل ايران موسسه آموزشي و پژوهشي امام‌خميني در قم، نشسته است، آنچنان روي «جنبش تحريم» متمركز شده است كه در اين وادي دو كتاب «تحريم تنباكو» و «انديشه تحريم در تاريخ سياسي ايران» را نگاشته است؛ از اين رو به دفتر او رفتيم و اوبه ان‌‌قلت‌هاي ما در اين عرصه پاسخ گفت...

ادامه نوشته

درباره ميرزاي شيرازي، صاحب فتواي تحريم تنباكو

رئيس ملت

 

«يك بار از سامرا، از طريق تركيه، به مكه مشرف شدم. در بازگشت، به استانبول كه رسيدم، سيدجمال [اسدآبادي] باخبر شد و از من ملاقات خواست. وقتي كه آمد گفت: پيامي دارم براي ميرزا [ي شيرازي] كه مي‌خواهم به‌وسيله شما براي ايشان بفرستم. به ميرزا بگو: ناصرالدين‌شاه، فرد فاسدي است. او را ابتدا تكفير و سپس عزل كند. به سيد گفتم: اگر ناصرالدين‌شاه را عزل كند، چه كسي به جاي او بيايد؟ سيدجمال گفت: خود من. گفتم: با چه پشتوانه‌اي؟ گفت: به پشتوانه سلطان عبدالحميد... جريان ملاقات با سيد را به ايشان گفتم. ميرزا فرمود: شما چه جواب دادي؟ گفتم: مخالفت كردم با اين پيشنهاد. مرحوم  ميرزا گفت: اگر موافقت كرده بودي، رابطه من با تو قطع مي‌شد. مي‌داني اين پيشنهاد چه مفسده‌اي دارد؟ معنايش اين است كه تنها كشور مستقل شيعه، استقلال خودش را از دست بدهد و تبعه دولت عثماني گردد. اين به مصلحت نيست...

ادامه نوشته

درباره صالحي نجف‌آبادي، صاحب «شهيد جاويد»

در گرداب سياست

 

«دانشجويان مسلمان خط‌امام (دفتر تحكيم وحدت) در اولين اردوي دانشجويي[در مشهد]كه پس از تسخير لانه جاسوسي برگزار كرده بودند، از آيت‌الله صالحي نجف‌آبادي به عنوان يكي از سخنرانان آن اردوي سه‌روزه دعوت كردند كه ايشان هر سه روز را در باب «ولايت فقيه» براي دانشجويان عضو انجمن اسلامي دانشگاه‌هاي سراسر كشور سخن بگويد. استاد صالحي نيز در روز اول، نظريه عدم ضرورت اعلم بودن در رسيدن به مقام ولايت فقيه را مطرح كرد. اين نظريه خشم متوليان برگزاري اردو را كه از اصلاح‌طلبان سرشناس امروز هستند، برانگيخت.لذا همان روز اول عذر استاد صالحي را خواستند و براي دو روز ديگر، از آقاي محمدتقي مصباح يزدي كه علي‌القاعده معتقد به ضرورت اعلم بودن ولي‌فقيه بود، دعوت كردند...

ادامه نوشته

اقتصاد اسلامي و مطهري در گفت‌وگو با محمد نهاونديان

مطهري اقتصاد دولتي را ظلم مي‌دانست

 

تنها فردي كه در مباحثه ميان «اقتصاد اسلامي» و «مرتضي مطهري» مي‌توانست وارد شود و از هر دو بگويد؛ «محمد نهاونديان» رئيس اتاق بازرگاني ايران بود. اگر در طول انتشار صفحات حوزه، فرد روبرويم، يك روحاني بود، اما اين بار، بايد به سراغ يك اقتصاددان مي‌رفتم كه شايد فقط نام او را مي‌شناختم و از حضورش در ساختار اتاق بازرگاني ايران، پس از سال‌ها رياست «علينقي خاموشي» خبر داشتم. در دفتر اوُ با مردي روبرو شدم كه اگرچه لباس روحانيت بر تن نداشت، اما چند سالي در قم درس طلبگي خوانده بود و سال‌هاي تحصيل در دانشگاه «جورج واشنگتن»، «مكاسب» را در محضر آيت‌الله شيخ مهدي حائري يزدي در واشنگتن فراگرفته بود. از همه مهمتر، او نيمه دهه 50، حدود 5 سال نزد آيت‌الله مطهري «اقتصاد اسلامي» را تلمذ كرده بود. اما آنچه امروز اهميت دارد، اين است كه اين مدير اقتصاد خصوصي، «اقتصاداسلامي» از نظر مطهري را بازخواني و نسبت آن را با اقتصاد اسلامي مدنظر دولت احمد‌ي‌نژاد و برخي روحانيون ارشد همچون آيت‌الله مصباح يزدي تحليل كند؛ در اين ميان  او گفت: بانكداري اسلامي ما، فقط دو غلط مختصر دارد؛ نه بانكداري است و نه اسلامي.

ادامه نوشته

مطهري و حوزه پس از انقلاب در گفت‌وگو با محمدعلي‌ايازي

مطهري را در حوزه بايكوت كردند

 

 «سیدمحمدعلي‌ايازي» موسس مجله حوزه دفتر تبليغات حوزه علميه قم است و روزگاري او و همفكرانش در دفتر تبليغات به فعاليت مي‌پرداختند؛ در سال‌هاي دهه 60. اما امروز آنان در «مجمع مدرسين و محققین حوزه علميه قم» حضور دارند و به تحقيق و تدريس مي‌پردازند. ايازي را به ياري طلبيدم تا از تأثيرات آراي مرتضي مطهري بر فضاي حوزه علميه پس از انقلاب سخن گويد و چرايي اجرايي نشدن برخي از آراي مطهري در حوزه را تحليل كند. او كه چند سالي شاگرد مطهري بوده است، به پرسش‌هايي در اين‌باره پاسخ گفت و پايان گفت‌وگو به تلخ‌‌خنده‌هاي او و گلايه‌هايش اختصاص يافت...

ادامه نوشته

مطهري و سياست در گفت‌وگو با هاشم صباغيان

بيشتر علمي بود تا سياسي

 

مهندس هاشم صباغيان از اعضاي شاخص نهضت آزادي است كه در سال‌هاي پيش از انقلاب در جلسات انجمن اسلامي مهندسين با استاد مطهري آشنا شده بود. صباغيان، مرتضي مطهري را دموكرات‌ترين روحاني انقلاب مي‌داند و خاطراتي از او را به ياد مي‌آورد و از نزديكي شديد مطهري به بازرگان سخن مي‌گويد...

ادامه نوشته

درباره مرتضي مطهري

اصولگرا؛ اما دموكرات

 

مرتضي مطهري هنوز نظام نوپاي جمهوري اسلامي سه‌ماهه نشده بود كه از سوي تندروهاي چپگراي اسلامي ترور شد. او در حالي به مقابله با چپ‌گرايي پرداخت و آتش سخنانش را به سوي آنان هدف گرفت كه كمتر روحاني سياسي در آن  دوره، زمان را براي رويارويي با چپ‌گرايان مذهبي و غيرمذهبي مناسب مي‌پنداشت؛ در منبرها سنت و حديث با محورهاي عدالت؛ آن هم با زرورق‌هاي سوسياليستي آميخته شده بود...

ادامه نوشته

آينده مرجعيت و نسبت آن با سياست در گفت‌و‌گو با آيت‌الله سيد‌محمد يثربي

برخورد قضايي با دگر‌انديشان را نمي‌پسنديم

 

تاريخ «شيعه» همواره با «نهاد مرجعيت» گره خورده است و هر دو به يك معنا به كار گرفته مي‌شود. بدين سان آينده اين نهاد و تحولات آن زير ذره‌بين نه تنها محققان، بلكه سياستمداران قرار گرفته است. نقش‌آفريني مرجعيت در سياست اين مرز و بوم و چالش‌برانگيز بودن مباحث اين عرصه در حوزه انديشه، نُقل مجلس شيعيان و ساير اديان، مذاهب و فرق است؛ تا جايي كه گاهي ميان دگر‌انديشان و مراجع تقليد گفت‌و‌گوهايي شفاهي يا مكتوب آغاز مي‌شود و صداي آن در آن سوي مرزها به گوش مي‌رسد. لذا بر سر اين جايگاه قدرتمند سوالاتي ريز و درشت پرسيده مي‌شود و هر كس، به فراخور جايگاهش به آن پاسخي مي‌دهد. امروز با استقرار 30 ساله نظامي اسلامي در ايران شايد پرسش‌ها افزون و دايره آن به سوي عرصه سياست محاط شده است. اين سوالات من را به گوشه‌اي از موطن «مرجعيت» رهسپار كرد تا پاسخ آن را بيابم. دفتر كوچكي در چهارراه بيمارستان فاطمي قم ميدان اين پرسش‌ها بود. آيت‌الله «مير‌سيد‌محمد يثربي»، استاد درس خارج فقه و اصول قم ميزبان بود تا سوالات ميهمان پرسشگر را بشنود و از جايگاه يك عالم ديني به آن پاسخ دهد. اين روحاني 54 ساله كه رياست مؤسسه «علامه مجدد وحيد بهبهاني»‌ را بر‌عهده دارد، شاگرد آيات عظام مرحوم گلپايگاني، وحيد خراساني و مرحوم سيد‌محمد روحاني بوده است و امروز خود بر مسند تدريس فقه و اصول نشسته است...

ادامه نوشته