روايتي از انحراف در رويه بنيانگذار انقلاب اسلامي

 

با توجه به اينكه در فضاي سياسي حاكم، شعارها و ادعاهاي مسوولين بيش از گذشته بر نام «امام» استوار است، اما مرحوم آيت‌الله توسلي، حضرتعالي، سيدحسن آقا خميني و ديگر نزديكان امام نگران تحريف راه امام و آرمان‌هاي انقلاب هستيد چه اتفاقي افتاده است كه اينگونه مواضع را از سوي ياران امام شاهد هستيم؟

اگر بخواهيم پاسخ سوال شما را كه داراي ابعاد مختلفي است بدهيم، بايد اصول، ارزش‌ها و مباني فكري حضرت امام(ره) را ترسيم كنيم. همچنان كه سيره امام مبتني بر سيره نبوي و ائمه معصومين (ع) بود، شناخت اين سيره هم ضروري است. پيامبر(ص) انقلابي را در حوزه بشري ايجاد كرد. اين انقلاب اسلامي به رسالت پيامبر اكرم (ص) حول دو محور شكل گرفت؛ يكي «توحيد» و نفي هرگونه عبادت، اطاعت و پرستش غيرخدا و دعوت همه انسان‌ها به سوي خداوند «لاشريك له» (رابطه انسان با خدا) و ديگري پرورش انسان‌هاي آزاد، از نظر جسمي، روحي و كساني كه كرامت انساني را براي خود و ديگران به ارمغان آورند (رابطه انسان‌ها با يكديگر). امام خميني (ره) هم در راستاي اين دو هدف بزرگ پيامبر خاتم (ص) قيام كردند؛ يكي برپايي نظام توحيد در ايران و جهان و ديگري اينكه افراد جامعه براي خود تصميم بگيرند و در جايگاه والاي خويش قرار گيرند. بر اين اساس، راه امام داراي يك سلسله اصول و معيارهايي است كه بخشي از آن قابل تغيير است و بخشي ديگر از محكمات است و غيرقابل تغيير در هر شرايطي. محكمات در انديشه امام «استقلال، آزادي و جمهوريت و اسلاميت نظام» است كه تا قيام قيامت پابرجاست و تغيير نخواهد كرد. كشور ايران نبايد وابسته و تحت سلطه باشد و بايد مستقل از همه قدرت‌هاي اهريمني دنيا باشد و ملت ايران صرفا بايد تحت اطاعت خداوند باشند و از هيچ قدرتي تبعيت نكنند. ملت ايران بايد آزاد باشند؛ در چارچوب تعاليم قرآن و اسلام. اين آزادي را هيچ‌كس و هيچ قدرتي نمي‌تواند از اين ملت سلب كند. ملت ايران خود بايد بر سرنوشت خود حاكم باشد و جمهوريت نظام به همين معنا و مفهوم شكل مي‌گيرد و اركان نظام تا آخر بايد با راي و نظر مردم قوام يابد و نبايد هيچ‌كس و هيچ قدرتي – از بالاترين تا پايين‌ترين رده‌هاي مديريتي – نظري را بر مردم تحميل كنند. اگر مردم مجبور به راي دادن باشند، آنها معذور  نيستند. هيچ‌كس را نمي‌توان به راي دادن مجبور كرد؛ اگر اجبار صورت گرفت، آن راي باطل و غيرقابل عمل و اجرا است و بالاخره اسلاميت نظام كه بر اساس اعتقادات ديني قاطبه ملت ايران است. اين مبناي اسلام ناب است. امام (ره) براي تبيين اسلام واقعي و رسالت ناب نبوي، اسلام را در دو حوزه معنا كردند؛ اولي اسلام تحريف شده و دومي اسلام ناب و خالص محمدي(ص). ايشان براي اين دو اسلام، ويژگي‌هايي را بيان كردند. طبيعتا ارزش‌ها و معيارهاي ثابت امام(ره) حول اين محورها شكل مي‌گيرد. متاسفانه پس از حضرت امام(ره)، ما با يك‌سري زاويه‌هايي با انديشه ايشان در تمامي عرصه‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي روبه‌رو شديم كه اين زاويه‌ها به مرور زمان فاصله‌اش بيشتر شده است. به گونه‌اي كه امروز شاهد هستيم، به نام امام و به عنوان ارزش‌ها مسائلي مطرح مي‌شود كه 180 درجه با انديشه، تفكر و اصول اسلام ناب و به تبع آن حضرت امام(ره) فاصله دارد. به همين دليل ياران و همراهان امام(ره) نسبت به اين مسئله نگران هستند و هشدار مي‌دهند؛ چرا كه آنان سيره و انديشه‌هاي امام را به خوبي درك كرده‌اند و مي‌شناسند. البته مسائلي است كه در شرايط مختلف زمان و مكان داراي احكام متفاوتي است؛‌ به عنوان مثال در احكام اسلامي وسيله‌اي كه تا ديروز آلت قمار به حساب مي‌آمده و امروز ديگر آن كاربرد را ندارد، حكم حرمت برداشته مي‌شود. همان‌طور كه شطرنج در گذشته قمار بوده و حكمش حرمت است، اما چون در زمان حاضر به عنوان قمار استفاده نمي شود، امام فتوا به حليت آن ‌دادند يا در مورد برخي سياست‌هاي امام همچون قطع رابطه با آمريكا در شرايط خاص زماني و مكاني قرار دارد. اما ياران و دوستان امام(ره) مي‌دانند كه اگر شرايط تغيير بكند و آمريكا از سلطه‌گري دست بردارد همان‌طور كه امام(ره) فرمودند: «اگر آمريكا آدم بشود، ما رابطه برقرار مي‌كنيم.» آن حكم تغيير مي‌كند. در شرايط كنوني، يك سلسله مسائلي به عنوان ارزش در شعارهاي تبليغاتي برخي جريان‌ها ملاحظه مي‌كنيم يا برخي اعمال و رفتار به عنوان ارزش با شعار و اسم «امام» آورده مي‌شود و پس از آن بسياري از مسائل رخ مي‌دهد كه با روح انديشه حضرت امام(ره) معارض است. انحرافاتي كه پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) حاصل شد، به عنوان مقابله با پيامبر و اسلام نبود، بلكه تحت شعار پيامبر و اسلام اين اعمال و رفتار انجام مي‌شد و گاها با استناد به برخي از فرمايشات حضرت محمد(ص) اين اعمال انحرافي شكل مي‌گرفت. امام(ره) با خرافات مقابله و مبارزه مي‌كرد؛ چه قبل و چه پس از انقلاب. خرافاتي كه در هاله‌اي از تقدس‌مآبي و تحجرگرايي به عنوان حق براي مردم مطرح و اين مسائل باعث خشك شدن ريشه احكام نوراني اسلام و سيره حقيقي پيامبر مي‌شود. بر اين اساس خرافات يكي از آفاتي است كه انقلاب و نظام ما بدان مبتلا بوده است. خوشبختانه در سخنراني‌ها، بيانيه‌ها، نامه‌ها و نظرات حضرت امام(ره) به اين موضوع كاملا پرداخته شده است. به عنوان مصداق بارز اين تفكر، انجمن حجتيه است كه بارها و بارها از سوي امام نسبت به آنان هشدار داده شده است كه انقلاب و نظام ما را تهديد مي‌كنند. در حال حاضر خيلي از متحجرين، مقدس‌مآب‌ها و انجمن حجتيه در بسياري از دستگاه‌‌ها نفوذ كرده‌اند و بسياري از پست‌هاي كليدي را در اختيار دارند. آنها تحت نام امام(ره) انديشه تحجرگرايانه و تقدس‌مآبانه را نشر مي‌دهند و انديشه انجمن حجتيه را ترويج مي‌كنند؛ انجمن حجته‌اي كه دست‌پرورده نظام شاهنشاهي بود، براي مقابله با حركت انقلابي و نهضت اسلامي حضرت امام. اكنون جرياني را كه امام(ره) از در بيرون كرد، از پنجره وارد شده است. اينها توانسته‌اند با در اختيار داشتن برخي از مراكز قدرت، نيروهاي اصيل انقلاب را از صحنه خارج كنند و خودشان به نشر غيرمستقيم افكار و انديشه‌هاي انحرافي تحت شعار ارزش، اسلام و امام اقدام كنند.

شما و مرحوم آيت‌الله توسلي بارها در سخنان خود، از نفوذ انجمن حجتيه در ساختار سياسي – اجتماعي ايران هشدار داده‌ايد. در حالي كه در حال حاضر انجمن حجتيه فعاليتي ندارد و اگر اعضاي آنان در ساختارهاي غيرسياسي گام برمي‌دارند، مراد شما از اين انجمن حجتيه كه از آن نام مي‌بريد، آيا همان انجمن حجتيه در گذشته است يا انجمن حجتيه‌اي جديد و با اعضايي جديد؟

هر دوي اين اتفاق، مي‌تواند رخ داده باشد. اگر سيستم امنيتي ما انگيزه‌اي براي رديابي حضور اينگونه افراد داشته باشد يا از طرف يكي از مقامات بلندپايه كشور به آنها ماموريت داده شود، مي‌توان به اطلاعات دقيقي دست يافت كه آيا انجمن حجتيه هنوز سازمان‌يافته به فعاليت‌هاي خود ادامه مي‌دهد يا اينكه تفكر آنان در حال رشد و نمو است؟!

تحليل خودتان چيست؟

انجمن حجتيه همچنان تشكيلات خودشان را حفظ كرده‌اند و كادرسازي مي‌كنند وتوسط عوامل و ايادي خودشان جوان‌ها و سايرين را متشكل مي‌كنند. همچنين با نفوذ در دستگاه‌هاي مختلف، اين عناصر فعال و آموزش‌ديده را به كار مي‌گيرند و در موسسات و نهادهاي گوناگون آنها را فعال مي‌كنند.

ادله و اطلاعات شما براي اين ادعا و تحليل چيست؟

به همين مطالب ذكر شده از سوي مرحوم آيت‌الله توسلي درباره ادعاي ديدار چند تن با امام زمان(عج) و برخورد بسيار منفي حضرت امام(ره) با آنها و طرد آنان نگاه كنيد. همچنين حضرت امام در مورد آيت‌الله خزعلي كه در دفاع از انجمن حجتيه فعال بود، موضع گرفتند و ايشان نامه‌اي درباره برخورد آيت‌الله خزعلي با يك جوان مسلمان كه نسبت كمونيستي به او داده بود، ‌به شوراي نگهبان نوشته و فرمودند: (به اين مضامين) «من خوف آن را دارم كه اعضاي انجمن حجتيه شما را به جايي بكشند كه جوان‌هاي ما عليه شوراي نگهبان در خيابان‌ها شعار دهند.» اين نشان‌دهنده آن است كه امام نسبت به اين مجموعه حساسيت داشتند و از اطلاعات دقيقي از نفوذ اعضاي انجمن حجتيه در دستگاه‌هاي مختلف برخوردار بودند. البته بنده قبلا در برخي از گزارش‌هاي سابق وزارت اطلاعات نگراني اين وزارتخانه درباره فعاليت اين انجمن را ديده بودم.

امروز چه رفتارهايي نشان از ظهور و بروز اين نوع نگرش در ساختار سياسي ايران دارد؟

برخي گزارش‌ها در رسانه‌ها مطرح مي‌شود كه فلان مقام در سخنراني‌اي گفته است: ما اطلاع داريم كه غربي‌ها و آمريكايي‌ها براي امام زمان پرونده درست كرده‌اند و در ايران به وسيله‌ گروه‌هايي تعقيب و مراقبت صورت مي‌گيرد تا جاي امام زمان را پيدا بكنند... يا اينكه گفته مي‌شود كه در مجالس و محافل رسمي و دستگاه‌هاي دولتي ما امام زمان حضور پيدا مي‌كند و جلسه با حضور ايشان تشكيل مي‌شود. اينگونه اظهارات و مواردي از اين قبيل چند سالي است كه شايع شده.

شما به بروز زاويه با انديشه امام اشاره كرديد و از طرفي از شكل‌گيري و سازماندهي اين تفكر در ايجاد زاويه با امام(ره) نام برديد، دليل شكل‌گيري اين بستر چيست؟

به دليل اينكه مردم ايران مسلمان هستند و اعتقادشان به ائمه اطهار(ع) بسيار قوي است، افراد شياد، فرصت‌طلب و منفعت‌طلب از اعتقادات مردم سوءاستفاده مي‌كنند و با تمسك به افراد ساده‌لوح و بسيط فكري و علمي اين انديشه‌هاي انحرافي را در جامعه تزريق مي‌كنند. همچنين آنها يك سلسله خرافات را با عناوين مختلف به خورد اين افراد مي‌دهند و از اين زمينه مستعد در برخي از مردم بر اساس اعتقادات آنان استفاده مي‌كنند. حال با توجه به اينكه برخي امكانات مادي و معنوي در اختيار صاحبان تفكرات انحرافي است، اين مسئله تشديد مي‌شود.

چرا در گذشته آنها رشد نيافتند و در اركان مختلف نفوذ نكرده بودند؟

در زمان حيات حضرت امام(ره)، با توجه به حساسيت‌هايي كه ايشان داشتند، چنين اجازه‌اي نمي‌دادند. در اوايل انقلاب، آقاي حلبي، رئيس انجمن حجتيه براي امام پيغام فرستاد كه حال حكومت از آن شماست و براي اداره حكومت نيازمند به افرادي با تحصيلات بالا و مجرب هستيد. من 16 هزار نفر دكتر و مهندس در تخصص‌هاي مختلف دارم كه آنها جوانهايي شيعه هستند كه در اختيار شما مي‌گذارم تا بتوانند كشور را اداره كنند. امام خميني(ره) به آقاي حلبي پاسخ دادند كه ما نيازي به 16 هزار نفر دكتر، مهندس و متخصص شما نداريم. همين جوان‌ها و ملت ايراني كه انقلاب كردند و نهضت اسلامي را به پيروزي رساندند، خودشان كشور را اداره خواهند كرد. امام(ره) به نفوذ انديشه انحرافي اينها به شدت حساس بودند و برخورد مي‌كردند. لذا زمينه‌اي براي تحرك آنها؛ نه به صورت علني و نه غير علني وجود نداشت. امام حتي بنا بر سئوال يكي از وزراي وقت فرمودند كه به هيچ‌وجه از انجمن حجتيه در پست‌هاي كليدي استفاده نشود.

آقاي محتشمي‌پور! شما و ديگر ياران امام از انتقادپذيري ايشان بارها سخن گفته‌ايد. مرز ميان انتقاد و مخالفت با نظام و انتقاد و مخالفت با مسوولين و مقامات عالي‌رتبه نظام از ديدگاه ايشان چه بود؟

حضرت امام كاملا ميان كساني كه در چارچوب نظام و قانون اساسي در كشور فعاليت مي‌كنند و كساني كه ضدانقلاب و برانداز هستند، تفاوت قائل بودند. بنده فراموش نمي‌كنم كه در پاريس آقاي احمد سلامتيان از قول ماركسيست‌ها به‌امام گفت كه آنان مي‌گويند، سهم ما پس از پيروزي انقلاب در نظام چقدر است؟ امام فرمودند: به آنها بگوييد كه شما هيچ سهمي در اين انقلاب نداشتيد كه پس از پيروزي آن داشته باشيد. اين روش برخورد با صاحبان تفكر ضداسلامي بود و نيز نسبت به گروهك‌هاي برانداز چنين برخورد قاطعي را داشته و روش برخورد ديگر ايشان با كساني بود كه در پيروزي انقلاب سهم داشتند؛ اگرچه كم و زياد. آنها جمهوري اسلامي و قانون اساسي را قبول داشتند، اما با شخص امام يا دولتمردان مخالف بودند و از آنان انتقاد يا حتي آنها را تخطئه مي‌كردند. فراموش نكرديم كه وقتي يكي از مقامات بلندپايه كشور (رياست جمهوري وقت) در آن دوره خدمت امام(ره) رسيدند يا نامه نوشتند و گله كردند كه فلان شخصيت در جلسه‌اي رسمي از ايشان انتقاد كرده است، حضرت امام(ره) در پاسخ فرمودند كه نه تنها انتقاد عيبي ندارد، بلكه انتقاد و تخطئه از موهبت‌هاي الهي است. براين اساس، حضرت امام(ره) براساس تبعيت از پيامبر(ص) و امام علي(ع) و ائمه معصومين كه انتقادپذير و تخطئه‌پذير بودند، خود نيز اينگونه بود. مسلمانان به پيامبر مي‌گفتند كه اگر اين نظر وحي است، سمعاً و طاعتاً عمل مي‌كنيم، اما اگر نظر شخصي شماست، ما حرف داريم. اسلام و پيامبر اينقدر حريت و آزادي براي مسلمانان عادي قائل بودند كه اينگونه آنان سخن مي‌گفتند. به رغم اينكه پس از دولت موقت، نهضت آزادي از حكومت جدا شد و حتي در زمان جنگ در بيانيه‌ها و سخنراني‌ها عليه دفاع مقدس و سياست‌هاي دولت سمپاشي مي‌كردند، امام(ره) به راحتي مي‌توانستند عليه آنان حكم دهند، همان‌طور كه مقاماتي كه خدمت ايشان رسيدند، پيشنهاد دستگيري مهندس بازرگان و همفكران ايشان را به امام كردند، حضرت امام فرمودند: «اينها مخالف جمهوري اسلامي نيستند، با شماها و سياست‌هاي شما مخالفند.»

پس آن نامه‌امام عليه نهضت آزادي كه شما در گذشته مطرح كرديد، بر چه اساسي بود؟

غيرقانوني بودن نهضت آزادي به دستگاه قضائي بازمي‌گردد كه تا الان هم هيچگونه حكمي در اين باره از سوي مقامات قضايي صادر نشده است. يك بحث ديگر اين است كه آيا اينها مي‌توانند، مثل گذشته در دستگاههاي قضايي تقنيني و اجرايي در صدر امور بنشينند؟! با توجه به افكار و انديشه‌هاي نهضت آزادي كه عملا متمايل به سياست‌هاي غرب و آمريكا بودند و هستند، باعث شده كه انديشه و عمل آنها به عنوان خطر براي ثبات انقلاب و جمهوري اسلامي مطرح شوند؛ از ارتباط با سفارت آمريكا تا دخالت در برخي تنش‌ها در كشور.

با توجه به اينكه‌امام اين فرمايش را درباره نهضت آزادي به عنوان يك گروه منتقد حاكمان وقت فرمودند، پس چرا اكنون از يك اعتراض يا انتقاد كوچك به عنوان عدم التزام به اصلاح و انقلاب ياد مي‌شود؟ به گونه‌اي كه حتي در پايان مراسم روز سوم مرحوم آيت‌الله توسلي چند جوان با شمايل خاص، شما را به ضديت با نظام متهم كردند...

اين همان زاويه منفرجه‌اي است كه با تفكر، انديشه و سيره حضرت امام(ره) ايجاد شده است و به همين دليل است كه بنده از توجه به سيره‌امام در حكومت و حكومت‌داري سخن گفتم. طبيعي است كه زماني انديشه و جريان انحرافي در دستگاه‌ها قرار مي‌گيرد و به هر وسيله‌اي متوسل مي‌شود، براي اينكه قدرت خويش را حفظ كند و از سوي ديگر سعي مي‌كند، كساني را كه از ناحيه آنان احساس خطر براي قدرتشان مي‌شود، با انگ، برچسب و تهمت از گردونه خارج كند. به اين دليل است كه در گذشته با يادگار امام (مرحوم حاج احمد آقا) و امروز حاج حسن آقا خميني  اينگونه ناجوانمردانه برخورد مي‌شده و مي‌شود. در همان زمان رحلت امام، يك موج تخريبي به وجود آمد و تمامي ياران اصيل امام(ره) را متهم كردند كه اينها «ضد ولايت فقيه» هستند. در جلسه مجمع روحانيون مبارز با مقام معظم رهبري، در همان دوره، آيت‌الله خامنه‌اي خطاب به بنده فرمودند: صحبت‌هايي كه شما در مراسم هفت امام در مدرسه شهيد مطهري كرديد، مخالفان شما را مات كرد؛ چرا كه مخالفان ما در آن دوره ياران امام و مجمع روحانيون مبارز را ضد ولايت فقيه و ضد رهبري قلمداد مي‌كردند. بنده در آن سخنراني براي حفظ نظام و انقلاب از رهبري ايشان حمايت كردم. امروز هم عقبه بعدي، بيت و ذريه‌امام است كه اين عقبه براي حفظ انديشه و اصول امام ايستاده است. اينها فكر كرده‌اند كه به‌ اين راحتي مي‌توانند با بيت امام برخورد كنند. اينگونه نيست كساني كه هيچگونه ريشه‌اي در انقلاب نداشتند، بتوانند با امام و بيت ايشان برخورد كنند. حجت‌الاسلام و المسلمين سيدحسن آقا خميني، يك شخصيت برجسته علمي، فكري، انديشه و سياست است و به حق مي‌تواند در راستاي حفظ آثار و ا‌نديشه‌هاي امام قدم بردارد. اين جريانات منحرف نمي‌دانند كه آتش را در انبار باروت روشن مي‌كنند كه دودمان خودشان را نابود خواهد كرد.

علاوه بر برخي از اظهارنظرها در برابر اين جريان كه شما آن را تشريح كرديد، چه مي‌توان كرد؛ در حالي كه شما مدعي هستيد آنان در برخي مناصب قرار گرفته‌ و جلوي ياران امام را گرفته‌اند؟

همين اظهارنظرهاي شخصيت‌هاي اصيل انقلاب كه مردم به خوبي آنان را مي‌شناسند، باعث خواهد شد كه افكار عمومي به صورتي شكل بگيرد تا جريان منحرف كمرنگ شود. در چند سال پيش بنده بارها نسبت به فرقه‌اي در قم هشدار دادم. آن آقا كه هيچ نقشي؛ چه پيش از انقلاب – از سال 43 به بعد – و چه پس از انقلاب در هشت سال جنگ تحميلي هم حضور نداشت در مدت حيات حضرت امام (ره) نيز ايشان حاضر نشدند كه در هيچ شأني از شئون جمهوري اسلامي مشاركت كند و امام هم با شناختي كه از او داشتند، هيچ مسووليتي را به او واگذار نكردند. حتي اطلاع دارم، پس از شهادت مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين فضل‌الله محلاتي، درباره دادن برخي از مسووليت‌ها در سپاه پاسداران از سوي امام به شخصي كه جزو شاگردان او بود، امام به شدت مخالفت كردند و فرمودند: مي‌خواهيد اين تفكر وارد سپاه شود! يك‌مرتبه در سال‌هاي اخير مشاهده كرديم كه اين آقا با جرياني كه به وجود آورده، براي زدن ريشه انقلاب و انديشه‌هاي امام با نام امام(ره) وارد صحنه مي‌شود كه بسيار برايم سنگين بود. او موسسه‌اي را با بودجه بيت‌المال در قم راه‌اندازي مي‌كند و كساني را پرورش مي‌دهد كه با انديشه و افكار حضرت امام مخالفند. در اثر صحبت‌هاي بنده و هشدارهايي در اين باره، باعث شد براي او و همفكرانش محدوديت‌هايي ايجاد شود كه عقب‌نشيني كردند. امروز هم كه موجي عليه جريان انحرافي ايجاد شده، موجي بازدارنده است.