بازشناسي مدرسه حقاني و موسسه مصباح‌يزدي

«احتياج به يك گروه متشكل يا به يك تعبيري به يك شبكه فرهنگي دارد [داريم]. حقيقتش اين است كه ما در حوزه، عادت نكرده‌ايم به اينكه يك چنين تشكل‌هايي با اهداف فرهنگي براي فعاليت‌هاي درازمدت داشته باشيم... البته يك تشكلي از فارغ‌التحصيلان مدرسه منتظريه [حقاني] هست كه بعد از انقلاب تشكيل شد و گويا جلسات ماهيانه دارد و داراي بركاتي است. ولي آن نيز اساساً براي يك هدف فرهنگي خالص تشكيل نشده است.» ...

ادامه نوشته

سه راهكار مديران براي اخراج اساتيد

جريان‌سازي ميان اساتید دانشگاه در دستوركار مديران قرار گرفته است. اين اتفاق در جهت ايجاد مرزبندي‌هاي جديد و كاذب ميان اساتيد و تمسك به مثل معروف " تفرقه كن و حكومت كن" ايجا شده است. نگاهي به دانشگاه‌ها بيندازيد و تبعيض را نه تنها در ميان دانشجويان، بلكه اين رفتار غير انساني، غير اخلاقي و غيرشرعي را ميان اساتيد خود نيز مشاهده كنيد.
معاون وزير علوم توانسته در مدت يك‌سال معاونت خود، ارتقا از استادياري به دانشياري يابد و ديگر استاد در همان دانشگاه يعني دكتر حسن نمك‌دوست استاد برگزيده دانشگاه براي هميشه اخراج شود يا استادي ديگري از اوليه‌ترين حقوق يك استاد برخوردار نباشد. بسيار جالب است كه تازگي با سه حربه به پاكسازي اساتيد مي‌پردازند: بازنشسته‌كردن و يا به بهانه نقصي در پرونده استخدامي مشكلات شبه قانوني را در نظر بگيرند و اساتيد را اخراج و تازه ديگران را به "هوچي‌گري" متهم كنند. اگر هم اين دو مشكل را استادي نداشت، به ادعاهاي دروغين مشكلات اخلاقي را مطرح مي‌كنند. اين راهكار جديداً مورد استفاده قرار گرفته است و فوايد اين روش براي مديران دانشگاه اين است كه استاد براي حفظ آبرو از كنار آن مي‌گذرد و رخبر آن رسانه‌اي نمي‌شود. راهكار جديد آنقدر به سرعت انجام مي‌شود كه استادي با فاصله يك هفته ميان دو ترم، ديگر در دانشگاه جايي نخواهد داشت. تا بحال به دليل حفظ آبرو مشخص نيست كه چه تعدادي استاد در سراسر كشور با اين حربه اخراج شده‌اند.

عقده‌گشايي در دانشگاه

دوستی روایت می‌كرد كه روزي يكي از مقامات دولتي به مسول ارتقاء يافته‌اي تماس ميگيرد و از او مي‌خواهد كه فلان مدير را اخراج كند. اين مسول كه از مدير خود راضي بود و عملكرد او آنقدر رضايت‌بخش كه وجدانش اجازه نداد، او را اخراج كند. لذا به او مي‌گويد كه خودش استعفا دهد و او بپذيرد. پس از پذيرش استعفا و رفتن آن مدير، بارديگر آن مقام دولتي تماس مي‌گيرد و مسول آن سازمان را به باد ناسزا مي‌گيرد كه قصد ما اخراج بود تا آن مدير با خفت از اين سازمان برود.
در دانشگاه‌ها هم رؤسا اينگونه رفتند. روزي رييس يك دانشگاهي آمد و ديد كه در دفترش فردي ديگر نشسته و متوجه اخراجش شد. و يا چهارشنبه به رييس دانشگاهي خبر اخراجش را دادند و صبح شنبه مراسم توديع و معارفه برگزار شد. عقده‌گشايي سياسي شايد در استانداري‌ها و فرمانداري‌ها به دليل سمت سياسي آنان توجيه‌پذير باشد، اما دانشگاه محلي براي عقده‌گشايي نيست. اين را تا اين لحظه نفهميدند و به خلاف جهت راندن در خيابان يك‌طرفه ادامه مي‌دهند.